آتشگاه عشق
خاموش باش...
و به خیالت...
خاموش کن این آتش درون را...
اما چیزی که اتفاق می افتد...
در واقعیت عمری است که می سوزد...
خاموشی یعنی خاکستر شدن...
بله خاموشی پایان است...
مگر قرار است از...
هر خاکستری ققنوسی سر برآورد...
اصلا مگر چند ققنوس در دنیا وجود دارد...
هیچ...
قرار نیست که هر روز ققنوسی...
از هر خاکستری پدیدار شود...
هزاران سال طول خواهد کشید این اتفاق...
هر اتفاقی...
هر خاطره ای که بود...
خواهد سوخت...
و در آتشگاه عشق...
هزاران سال تکرار خواهد شد...
آنگاه شاید یک عشق ققنوس شود...
پس به جای خاموشی...
همچنان بسوز تا زنده بمانی...