نامه ات
کاش از خواب هایم هم...
می رفتی...
همان گونه که شبی...
مرا تنها گذاشتی و رفتی...
من فرق خواب و کابوس را...
از وقتی که رفته ای...
دیگر نمی دانم...
با هر خواب دچار کابوس تنهایی ام...
وقتی خودت نیستی...
نامه نوشتنت برایم...
آن هم در خواب چیست...
نامه ات را خواندم...
اما کلمات سخت و سنگین بودند...
و من تند تند خواندمش...
هنوز چند سطر از آن را نخوانده بودم که...
ناگهان از خواب پریدم...
و هنوز بعد از آن خواب...
منتظرم تا...
خبری از تو برسد...
نمی دانم شاید هم...
فقط یک خواب معمولی بود...
بی ادامه و بی تعبیر...
کاش حداقل کلمات نامه یادم می ماند...
تا دوباره با خودم مرور می کردم...