واژه های از جنس آسمان

از جنس ماه

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/07/04 19:54 ·

از کدام آسمان می آیی...

که مهربانی را...

این گونه رام خود کرده ای...

لبخندت را از کدام...

ستاره به ارث برده ای...

که قند در دل آب می کند...

چشمانت را باید...

لا جرعه سر کشید...

تا چشم ها را نسوزاند...

 

تو از جنس خاک نیستی...

تو از جنس نوری...

از جنس ماه...

که آسمان را...

مجنون خود کرده...

تو که نباشی...

آسمان هم تاریک است...

مثل یک کابوس دنباله دار...

 

تو را خواب می بینم...

تو بهترین رویایی...

که از سرزمین عشق...

بر روی زمین کوچ کرده...

تا دلی از اعماق تاریکی...

جوانه بزند و...

شعر چشمانت را بسراید...

مرا صدا بزن

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/06/31 20:28 ·

مرا صدا بزن...

بار دیگر و بیشتر...

صدایت را دوست دارم...

وقتی نامم را صدا می زنی...

هیچ وقت و هیچ کجا...

اینقدر دوست نداشتم کسی مرا...

صدا بزند...

حالا نامم را بیشتر از هر وقتی دوست دارم...

چون ترکیبی از صدای توست...

 

این که تو...

اسمم را بلدی...

و در میان این همه صدا...

در جواب صدای تو می گویم جانم...

یعنی که...

این صدای توست جانم را...

به وجد می آورد...

و روحم را می نوازد...

 

چه زیباست صدایت...

سمفونی از سازهای روح نواز...

که چون نسیمی خنک...

از هر طرف که وزیدن بگیرد...

آدمی را تازه می کند...

صدایت را دوست دارم...

چون به روشنایی ماه است...

پنجره دل

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/06/25 19:19 ·

نمی توان از پنجره...
عبور کرد...
پنجره سرشار از خاطره است...
هر بار که بخواهی...
از آن عبور کنی...
باید رویایی قوی داشته باشی...
تا از تور نامرئی آن بگذری...

پنجره را دوست دارم...
چون از قاب آن...
می توان به مرز شب رسید...
چون در قاب آن...
بارها با ماه درد دل کرده ام...
پنجره سرشار از راز هاست...
سرشار از همه آن دلتنگی های که...
بین دل و آسمان رد و بدل شد...

تمام پنجره های این سرزمین...
دو نفره است...
تا سهم هر کس از آسمان...
با بهترین آدم زندگی اش برابر باشد...
اما پنجره دل فقط...
به سمت او باز می شود...
تا دل و آسمانش برای همه عمر...
تنها یک ساکن داشته باشد...

هم رنگ آسمان

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/06/10 19:10 ·

باید آرام بود...

مثل رودی که...

در امتداد زمینی صاف...

می رود برای رسیدن به دریا...

مثل پرنده ای که...

در مسیر باد می ایستد...

تا با به کار گرفتن کمترین انرژی...

از پروازش بیشترین لذت را ببرد...

 

من نمی گویم...

حتما باید همیشه آرام بود...

می توان خروشان بود...

و مدام در میان سنگ ها لولید...

یا در مسیر باد نبود...

مدام به این طرف و آن طرف پرت شد...

اما همه این ها...

جز گذشتن فرصت های زندگی...

چیزی را به ارمغان نخواهد آورد...

 

من تاکیدم بر...

هم رنگ آسمان بودن است...

آبی و آرام...

حتی اگر در دلت...

طوفانی برپاست...

حتی اگر پشت ابرها...

تنها مانده ای...

یا که از ماه جدا مانده ای...

ماه پشت ابر

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/05/30 18:47 ·

به ماه می مانی...

هستی و نیستی...

گاهی پشت ابرها...

و اغلب دور...

سهم من از تو...

فقط یک آسمان رویاست...

که تو در آن...

به هر کجا که بخواهی...

مرا می کشانی...

 

من به...

دوست داشتن تو قانعم...

اما گاهی...

نمی توان به ماه پشت ابر...

قانع شد...

گاهی باید نزدیک بود...

نزدیک نزدیک...

به اندازه ای که...

چشم ها در هم گره بخورند...

 

گاهی به آسمان خیره شو...

حتما صدایم را خواهی شنید...

که نامت را با خود زمزمه می کنم...

نگاه نکن که...

مثل شب تاریکم...

آسمان با ماه تماشایی است...

وگرنه آسمان شب که دیدن ندارد...

آن هم با تمام ستارهایش...