واژه های از جنس آسمان

فرکانس خاص

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/11/25 22:42 ·

شاید بهتر باشد با واژه ها...

خداحافظی کنم...

وقتی قرار است اول و آخرش...

در تنهایی خود بمانم...

آدمی که برای حرف زدن با خودش...

به واژه ها نیاز ندارد...

و قرار نیست حرف های را که می داند...

با صدای بلند با خودش تکرار کند...

 

واژه ها شاید...

یک باریکه ای باشند...

که بی وقفه...

در حال رد شدن از ذهن آدمی است...

یک موج یا فرکانسی خاص...

که فقط از ذهن خود آدم می گذرد...

هیچ دو آدمی...

یک فرکانس مشترک نخواهند داشت...

 

آدم ها هر کدام...

یک مسیر جدا دارند...

که برای رسیدن به آن...

مدام بی تابی می کنند...

بی آن که بدانند...

در نهایت کل این مسیر...

نامش خواهد شد زندگی...

و در انتها هیچ خبری نخواهد بود...

در خاطر باران

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/06/27 18:50 ·

بعد از هر ابر...

در انتظار آمدن باران ماندم...

تا بویی از آشنایی بیاورد...

که در این خاک ریشه دارد...

باران به هر جا که ببارد...

چه از دل خاک...

و چه از هوای شهری دور...

بویی از آشنا را خواهد آورد...

 

در خاطر باران...

رویایی است بی چتر...

که از آدم های آشنا...

پیغامی آشنا خواهد آورد...

و تمام این مدت...

که باران نبارد...

چشم ها انتظار خواهند کشید...

مثل آسمان آبی راکد...

 

در انتظار فصلی آشنا...

سال ها را...

در انتظار خواهم نشست...

آن که می رفت...

موقع خداحافظی...

رو برگرداند و با چشمانش...

خطی از مهربانی را...

در قلبم ترسیم کرد...

نیستی و

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/04/21 19:26 ·

از کدام مسیر نامرئی گذشتی...

که هیچ اثری از تو نیست...

تمام راه های که رفتی را بلدم...

اما این روزها...

تو در هیچ مسیری نیستی...

از بس که نیستی...

 دیگر حتی باد ها هم...

تو را به خاطرم نمی آورند...

 

من اینجا خواهم ماند...

در همین نقطه که برای آخرین بار...

با تو خداحافظی کردم...

نمی خواهم اگر آمدی...

این بار من نباشم...

اینقدر از هم دور شده این که...

به اندازه سال ها از هم بی خبریم...

 

از هر چه فاصله بیزارم...

تمام خط های فاصله را...

با از تو گفتن پر کرده ام‌...

اما هنوز فاصله ها کم نشده...

اصلا مگر می شود...

جای خالی تو را...

با کلمات پر کرد...

 

نیستی و...

آسمان نام تو را...

با ترانه باران زمزمه می کند...

و من...

فقط گوش سپرده ام...

به این ترانه...

که هوش از سر می برد...