بار دیگر شب و شب
باز به شب رسیدیم...
انگار همه چیز این دنیا...
در شب اتفاق افتاده...
که هر کجا باشیم...
در انتها به شب رجوع خواهیم کرد...
کمی مکث خواهیم کرد...
آنگاه اتفاق تازه ای رخ خواهد داد...
و بار دیگر شب و شب...
انگار دنیا ساخته شده...
تا هر چه می خواهد رقم بخورد...
در شب باشد...
شاید تاریکی شب...
بستر کوچک و مناسبی است...
تا بزرگترین اتفاق ها...
در آن رقم بخورد و اتفاق بیفتد...
و من با همه بی نصیبی به شب اعتقاد دارم...
امشب و شب های دیگر...
بزرگ خواهد بود...
برای آرزوهای نسبتا کوچک من...
کاش تنها نبودم...
و در گستره شب...
تا رمق داشتم می دویدم...
که آرزوهای بیشتری را...
لمس کنم...