نشانه به نشانه
نشانه به نشانه...
تو را حذف می کنم...
خاطره به خاطره...
تو را به دست فراموشی می سپارم...
نه من مرد ماندم و نه تو آدم آمدن...
پس دیر یا زود آن اتفاقی که باید می افتد...
هر چند من هرگز اینطور...
نمی خواستم دوست داشتن را...
فصل تازه ای در راه است...
این را فردا که از راه برسد...
پیغامش را خواهد آورد...
من پس از این همه تکرار...
و بعد از این همه سال...
دیگر خوب می دانم که...
هر چیزی وقت و فصلی دارد...
وقتی گذشت دیگر گذشت...
من نمی توانم دنیا را...
متوقف کنم یا که تغییر بدهم...
و هرگز چنین قصدی هم ندارم...
من در هر گام...
به خودم نگاه می کنم...
و بعد از این...
مدام در حال تغییر خود هستم...
آن هم آن طور که دوست دارم...