قاصدک
فصل پرواز قاصدک هاست...
در این دنیای بی خبری...
کاش خوش خبر باشند قاصدک ها...
تا هر کجا که رفتند...
شاهد لبخند ها باشند...
شاید این روزها...
هر عصر که باد...
قاصدک ها را با خود می برد تا دورها...
وقتی بر می گردد لبخند به لب باشد...
نه دل سوخته از خبر بی خبری...
پنجره ها...
رو به کدام راه باز شده اند...
وقتی هنوز نسیمی...
برای جلا دادن به روح آدمی...
از هیچ جاده ای نمی وزد...
مگر آدم ها...
چقدر از هم دور شده اند...
که قاصدک ها...
در دستان باد مدام...
دست به دست می شوند...
اما به مقصد نمی رسند...
عمر قاصدک کوتاه است...
اندازه یک خبر...
بعد از آن دیگر کسی...
قاصدک را نخواهد دید...
اما قاصدک در دل زمین...
آرام خواهد گرفت تا سال دیگر...
لبخند ها بیشتری را ببیند...