واژه های از جنس آسمان

بر خلاف آدم ها

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/02/28 19:18 ·

می گذرم با پای پیاده...
از فرداهای نیامده...
من تنها ترین مسافر خاطره ها...
سرم رو به آسمان است و...
پاهایم بر روی زمین...
دلم اما هنوز...
جلوتر از قدم هایم...
سرک می کشد در رویاهایم...
همان رویاهای که...
هرگز به وقوع نپیوست...

من...
عابر تمام فرداها خواهم ماند...
بر خلاف آدم ها...
که نیامده و...
خداحافظی نکرده...
رفتند...
نشانی من را اگر خواستند...
من همیشه حوالی...
رویاهایم خواهم ماند...
آنجا که دلم یک بار برای همیشه جا مانده...

نه تند می روم نه آهسته...
نه به عقب بر خواهم گشت...
نه روزها را...
یکی چند تا پشت سر خواهم گذاشت...
من پیوسته خواهم رفت...
و تمام حواسم هست...
تا روزها را...
لحظه به لحظه درک کنم...
حتی اگر در تمام لحظه هایش...
در تنهایی خودم احساس درد کنم...

درد

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/01/31 19:09 ·

کاش فراموش کنم...
نوشتن را...
که مرا در محور یک نقطه نگه داشته...
و قدرت پریدنِ...
تلخ ترین کابوس را...
از من گرفته...
کابوسی تکراری...
که در آستانه به واقعیت پیوستن...
دور شد و دور دور...
اینقدر که خدا را گم کردم...

نمی دانم مرز جنون کجاست...
اما من در تنهایی خود...
بارها به آنجا رفته ام...
و دلتنگ برگشتم...
چون برای مجنون شدن...
باید لیلی باشد...
بدون لیلی انگار...
برای وارد شدن به سرزمین جنون...
مجوزی صادر نمی شود...
انگار آنجا هم باید پارتی داشت...

کاش درد من فقط عشق بود...
اما درد دلتنگی است...
درد تنهایی است...
درد درد است...
و تو خودتی و خودت...
آن هم درست وقتی که...
فکر می کردی...
دیگر تنها نیستی...
اما تنهایی، مثل وقتی که اصلا نبودی...
حتی در تنهایی ات خدا هم نیست...

فریاد

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/01/28 19:15 ·

دلم می خواست...
فریاد بلد بودم...
یک بار دردم را با صدای بلند...
در گوش دنیا فریاد می زدم...
و تمام می شدم...
اما این درد است که...
مرا در هم می شکند...
و با سوختنم...
گرم می ماند...

من به اندازه...
تمام لحظه های زندگی ام...
تا این ثانیه از عمرم...
در همین مدت کم...
درد کشیده ام...
این حجم از تفاوت در زمان...
نمی دانم از کجا می آید...
اما باور کن سخت است...
شرح درد در زندگی ناموازی...
وقتی سکوت بهترین حرف است...

دلم می خواست...
در این حوالی کسی جز من نبود...
و من در گستره بی کسی ها...
می توانستم فریاد شوم...
و تمام خودم را...
با صدای بی صدایی...
در این عالم پخش می کردم...
 و مدام نام تو را تکرار می کردم...
تا بفهمی کسی...
در جایی از این دنیا...
تا همیشه دلتنگ تو خواهد ماند...