واژه های از جنس آسمان

فصل عشق

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/04/15 19:04 ·

عشق سایه ندارد...

می آید...

دچار می کند...

و تا همیشه خواهد ماند...

حتی اگر کسی نفهمد که تو عاشقی...

حتی اگر خودت نخواهی عاشق بمانی...

و حتی اگر او نخواهد...

تو عاشقش باشی...

 

فصل عشق که بگذرد...

دیگر بر نخواهد گشت...

اما آدم های عاشق...

هر چند کوتاه...

از دور یا نزدیک...

به فصل عشق بر خواهند گشت...

هر چند که از فصل عشق...

فقط یک تصویر مانده باشد...

 

فصل عشق...

می تواند کوتاه باشد...

یا ادامه دار...

همه چیز دست خود آدم هاست...

که چطور با هم کنار بیایند...

و نگاهشان چقدر خالص باشد...

و تا چه زمانی خالص بماند...

 

من باور نمی کنم هرگز...

که عشق هم بمیرد...

فقط کم رنگ می شود...

از بس که آدم ها می ترسند...

به عشق فکر کنند...

پس در ظاهر هم که شده...

سعی می کنند عشق را فراموش کنند...

سایه ها

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/03/22 19:13 ·

سایه ها در طول روز...

هزاران بار می چرخند...

کوتاه می آیند و در انتها...

به درازا می کشند...

تا قدشان به انتهای روز برسد...

و شب در میان تاریکی...

همچنان هستند...

حتی اگر چراغی نباشد...

و یا که چشمانمان نبینند...

 

می خواهم بگویم...

هر آدمی...

یک سایه دارد...

در حوالی خودش...

که در سکوت و بی صدا...

در پی خودش است...

هر چند که گاهی نیست...

 

این نبودن ها...

به این معنی نیست که وجود ندارد...

اتفاقا هست...

اما این بار در حوالی کسی که...

دوستش می داریم و بهش فکر می کنیم...

آنجا که دوست دارد باشد و باشیم...

 

نمی دانم به سایه اش...

نگاه کرده ام یا نه...

اما می دانم که سایه ها آن روز بودند...

و با هم حرف زدند...

و واقعیت را هم می دانستند...

برای همین بارها هم را...

در آغوش گرفتند...

برخلاف ما که فقط...

با هم چشم در چشم شدیم...