خارج از تصور ما
درونم خالی است...
گاهی فکر می کنم که...
هیچ چیز وجود ندارد...
و همه چیز در حد هواست...
با این تفاوت که...
فقط تصور می شود...
آن هم با تصویری که...
فقط قابل دیدن است...
و در واقع همینطور است...
ما فقط در تصورات خود...
زندگی می کنیم...
خارج از تصور ما...
چیزی قابل لمس نیست...
هر چه هست در ماست...
حتی کلمات و نام ها....
که برای بیان به کار می بریم...
چه بیهوده...
در میان این همه تصویر...
در آسمان و ماه...
به دنبال تصویر آدم ها هستیم....
آدم های که خود را...
برای ما کشتند و رفتند...
و تنها یک تصویر از آنها مانده...
که آن هم واقعیت ندارد...