واژه های از جنس آسمان

خط این فاصله ها

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/02/12 09:59 ·

حالا که هوا...
ابری و بارانی شده...
ماه پشت ابر چه می کند...
چطور می توان به رویای ماه...
قدم گذاشت...
و به تماشای دلتنگی هایش نشست...
تنهایی ماه...
واقعیت ندارد...
آن هم در میان این همه ستاره...
تنهایی و دلتنگی فقط...
برای دل آدم هاست...

آسمان که باشی...
دلتنگ خواهی شد...
و در تنهایی خود...
باریدن خواهی گرفت...
بی آن که بدانی کجایی...
و دلتنگی...
جزء جدایی ناپذیر همه فصل هاست...
آسمان بی ماه...
همین خاکستری بی پایانست...
که دلتنگ مانده...

حالا که هوای بارانی شده...
و فصل قدم زدن های بی چطر است...
چرا عبور و مرور در خیابان ها...
ممنوع شده...
اصلا در خط این فاصله ها...
که بریده بریده در جاده ها پیش رفته...
چطور می توان...
پیوسته به رسیدن فکر کرد...
حال خوب بهار این نیست...
و همچنین حال خوب ما آدم ها...

عمق چشمانت

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/01/25 18:52 ·

چنان در تو محبوسم...
که پرواز را فراموش کرده ام...
و فقط نوری را می جویم...
تا در تاریکی محض تنهایی...
اندکی تو را ببینم...
انصاف نبود...
دلتنگی شود نتیجه عشق...
آن هم وقتی بی هیچ منتی...
من دوستت داشتم برای همه عمر...
حالا هم دوستت دارم اما بی شرط رسیدن...

گاهی یک خاطره...
به اندازه یک عمر زندگی...
می ارزد...
و تو برای من...
همان خاطره خواهی ماند تا همیشه...
دیگر هرگز به این فکر نمی کنم...
که چرا به هم نرسیدیم...
که شاید رسیدن پایان است...
تو بهترین خواهی ماند...
بی آن که هرگز لمست کنم...

می دانم چشم هایت را...
نمی توانم فراموش کنم...
چشمهایت...
برای اولین بار و آخرین بار...
بهترین آینه ای بود...
که من خودم را...
در آن دیدم...
بعد از تو نگاهم را...
در هیچ چشمی عمیق نخواهم کرد...
تا عمق چشمانت را فراموش نکنم...