واژه های از جنس آسمان

فصل کلاغ ها

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/07/07 19:56 ·

پاییز، فصل کلاغ هاست...

و تنهایی مترسک...

هیچ پرنده ای...

بیشتر از کلاغ ها...

در فصل پاییز آواز نخوانده...

و هیچ کسی...

بیشتر از مترسک...

تنهایی را در پاییز حس نکرده...

 

درختان بی برگ...

دلخوش به کلاغ ها هستند...

تا حجم خالی میان شاخ و برگ ها را...

با نشستن کلاغ ها پر کنند...

و به دروغ...

در آیینه خود را...

با حجمی موقت از سیاهی...

آرایش کنند...

 

مترسک را...

بعد هر دیدار با کلاغ ها...

نمی توان دلخوش دید...

شاید چون کلاغ ها خوش خبر نیستند...

اما کلاغ ها...

بیشتر از هر کسی...

در فصل پاییز به مترسک سر می زنند...

حتما مترسک هم...

زود به زود دلتنگ کلاغ ها می شود...

آغاز فصل باران

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/06/13 19:11 ·

چند باران گذشته...

از نبودت...

فصل آخر باران بود...

و حالا...

باز آغاز فصل باران است...

با این تفاوت که...

حالا حس زیبایی دارد...

بر خلاف آن زمان که سرد بود...

 

بعد از این فقط...

فصل ها خواهند گذشت...

و خواهند گذشت...

نمی دانم تا کجا...

اما من در این خلع...

همچنان در خود فرو می روم...

در عمق سیاهی...

در عمق تباهی...

 

کاش کسی بود...

تا مرا نجات دهد...

اگر دیر شود...

سیاه خواهم شد...

نه مثل شب...

مقدس...

شاید مثل ظلمت، تاریک...

شاید مثل نیستی، فراموش...