حس مرگ
آدم ها که سرد می شوند...
حس مرگ خواهند داد...
و آدمی برای خداحافظی...
باید در سوگ بنشیند...
وگرنه سال های سال منتظر خواهد ماند...
منتظر اتفاقی که هرگز نخواهد افتاد...
مگر مرگ را می تواند برگرداند...
قلب آدمی...
تا وقتی به عشق گرم است...
تاپ تاپ می زند...
همین که مُرد...
دیگر صدایش را کسی نخواهد شنید...
حتی اگر سال ها...
صاحبش را زنده نگه دارد...
سرد شده...
سرد سرد سرد...
انگار هیچ وقت خورشید نتابیده...
انگار نه انگار تابستان است...
انگار قلب آسمان مرده باشد...
نه تپشی و نه صدایی...
حالا دیگر باید مطمئن بود که کسی...
از دل آسمان رفته...
همیشه...
همان زمان که فکر می کنی...
همه چیز در حال بهتر شدن است...
ناگهان خلاف آن...
اتفاقی خواهد افتاد که...
دور از انتظار است...
و آنجا خواهی فهمید هیچ چیز...
هیچ وقت درست پیش نخواهد رفت...
چون مرگ...
حتی می تواند در زندگی ...
آدم ها را در بر گیرد...