غروب و طلوع عشق

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/05/27 20:34 ·

باز شب است و...

شور صبحی که نباید می آمد...

باز دلشوره کوهی است که...

به تاخت می باید می آمد و نیامد...

 

اینجا قرار نیست...

بارانی بگیرد...

تا وقتی چشم ها...

می توانند همرنگ باران شوند...

 

آدم ها چه زود...

در مقابل دنیا رنگ می بازند...

گاهی صاحب خانه ها...

سلاله مهمان از یادشان می رود...

 

فردا اگر...

خورشیدی غروب کرد...

تا پایان عمر در دل دوستدارانش ...

عشق کران تا کران طلوع کرد...