ترانه های تکراری
·
1400/09/06 22:39
·
جاده، روز، آسمان...
ترانه های تکراری...
لا به لای منظره های زود گذر...
نقطه های دور فکر...
هجوم ابرهای خاکستری...
چیزی نمانده تا آغاز دلتنگی...
تا سرگردانی رویاهای تاریک...
چه کسی کجای این دنیا...
یاد می کند از درد...
که جاده ها به انتها می رسند...
آن هم جاده های که...
تا همه جای زمین کش آمده اند...
آسمان زود سیاه می شود...
و دیر روشن...
طاقت دوری تنگ آمده...
توجه کن...
به نامفهومی آسمان ابری...
به عمق حرف هایش...
که باران خواهد شد و خواهد بارید...
مثل یک رگبار پر درد...
تا به لطافت حرف هایش...
تا به عمق دردش...
با هر قطره باران پی ببری...