تنهایی مداوم
·
1400/08/24 22:53
·
امسال که بگذرد...
سال دیگر درختان...
چه گلی خواهند داد...
برای چه به بار خواهند نشست...
مگر دیگر پرنده ای مانده...
تا لا به لای شاخه های پر شکوفه...
شعری را به یاد او...
به آواز بنشیند...
هر چه بود و هست...
در این پاییز و زمستان...
یخ خواهد بست...
و دیگر جان نخواهد گرفت...
گذشتن از زمستان...
و بیدار شدن از خواب زمستانی...
ریشه می خواهد...
ریشه های تک درخت امید را...
موریانه های ناامیدی...
به وقت تنهایی جویدند...
ریشه که هیچ...
درخت عشق را...
این تنهایی مداوم پوسانده...
حالا فقط یک خبر باید...
که اگر باد بیاورد...
درخت تا کمر خواهد شکست...
باقی را هم...
هیزم خواهند کرد...
تا بسوزد و گرم کند...
چای تلخ شب پر دلتنگی را...