واژه های از جنس آسمان

دورتر از فاصله ها

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/04/14 19:25 ·

چه ساده است دوست داشتن...

و چه سخت است باز دوست داشتن...

وقتی قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد...

مثل هوای گرمی که...

در یک روز ابری...

آدمی را بی قرار می کند...

چه بی قراری بی سر انجامی است...

این گونه دوست داشتن...

 

کلافه ام...

و در پی راهی که...

بتوان سر صحبت را باز کرد...

اما می ترسم از این که...

بار دیگر با یک تشکر رسمی...

سر و ته این همه تلاش را...

به هم آوری...

و من باز برگردم به دنیای خودم...

 

می دانستم دوست داشتنت...

سخت خواهد بود...

اما نمی دانستم از همین ابتدا...

تو هم دست سختی ها خواهی شد...

کاش حداقل تو کنارم بودی...

نه در مقابلم...

و حتی دور تر از فاصله ها...

 

کم نمی آورم...

خواهم ایستاد تا آخرش...

فقط خدا کند تو...

خسته نشوی...

که آن وقت من به پایان خواهم رسید...

و پایان برای من...

بلاتکلیف ترین کار خواهد بود...

فراموش

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/04/13 19:15 ·

خواب،کتاب، قرآن...

من کجا جا مانده ام...

که از عشق آدم های دیگر فرار می کنم...

چرا به جای این همه بهانه...

اسم تو را بر زبان نمی آورم...

چرا پله های سمت تو...

همیشه مثل پلی است که قبلاً خراب شده...

 

چرا آدم ها...

مثل زنجره ها پوست نمی اندازند...

تا بتوانند بزرگ شوند...

و گذشته را رها کنند...

چرا آدم ها نمی توانند مثل زنجره ها...

تمام روز را...

نام کسی را که دوست دارند...

با صدای بلند فریاد بزنند...

 

می دانم هنوز عاشقی...

می دانی هنوز عاشقم...

اما هر دو پنهان شده ایم...

در برابر دوست داشتن هایمان...

غرور ایستاده...

مثل دیواری سیاه....

که هر دو در یک نقطه به آن تکیه کرده ایم...

 

چطور می توانم...

در این پرواز بی پایان...

بنشینم و رفتنت را تماشا کنم...

گیریم رفتی...

از همان مسیر غروب...

چطور می توانی...

آن نگاه عاشقانه چشمانم را فراموش کنی...

آسمان سرا

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/04/12 19:06 ·

سرد سرد...

بی روح و گذرا...

کاش پاسخ نمی دادی به سلامم...

نمی دانستم اگر بار دیگر به دیدارت بیایم...

باز مثل همان بار قبل...

سرد خواهی شد...

و من خواهم ماند و فریادی که...

بار دیگر در همان مسیر فرو خوردم...

 

این بار مسیر کوه...

سرد و پر برف نبود...

برگ بود و سایه و جنگلی سر سبز...

و من و آوار خاطرات گذشته...

که مرا در حد انفجار...

در هم می فشرد...

 

این بار هم تنها بودم...

در ابتدای مسیر می رفتم...

در پی نشانه ای از گذشته...

اما مگر در این مسیر...

خاطره خوبی به جای مانده بود...

نه نمانده بود...

حتی نشد خاطره زیبایی خلق کنم...

 

چنان رفتم و رفتم...

که در جنگل افکارم را پنهان کنم...

و در هر نفس دردم را...

زیر پاهایم گذاشتم تا...

قدمی از خودم دورتر شوم...

اما همه جای این سرزمین...

نشانی از تو بود...

نشانی از فریاد درون من...

که همچنان سکوت کرده...

سپید و سیاه

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/04/10 18:57 ·

در باغ تنهایی...

صدها درخت روییده...

با ارتفاع کوتاه و بلند...

هر درخت سبزتر از دیگری...

از لای شاخ و برگ هر درخت...

هزاران روزن نور...

هنوز بر زمین می تابد...

 

در آسمان این شهر...

ابرها تکه تکه و تنها...

سایه روشن می دهند به تصویر زمین...

به این حجم از سر سبزی...

زنجره ها یک صدا و بی امان...

چیزی را تکرار می کنند...

شاید این تکرار شعری است...

به بلندای روز...

 

از باغ می گذرم...

در زیر آسمان این شهر...

کسی باید باشد که نیست...

آن که در شعر هایم نفس می کشد...

و رنگ می پاشد بر...

هر رویایی که می کشم...

 

اما ناگهان...

همه چیز سپید و سیاه می شود..‌.

مثل چشم های من...

در قاب آیینه...

مثل گذشتن ماه...

از دل شب...

کاش بار دیگر متولد می شدیم...

تا این بار از قبل با هم آشنا بودیم...

واقعی ترین حس

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/04/09 19:24 ·

نمی دانم از تو رویا ساخته ام...

یا رویاهایم را با تو ساخته ام...

هر چه هست تویی...

که از رویاهایم بیرون زده ای...

و همه جا هستی...

حتی در هر دم و بازدم...

 

انگار که واقعا...

فصل فصل توست...

و تو بی نهایت شده ای...

تا در هر لحظه و هر جایی...

قبل من حضور داشته باشی...

من تو را این روزها...

بیشتر از هر زمانی حس می کنم...

 

شعرم لبریز از توست...

و فقط این تویی...

که از کلمات سر ریز می شوی...

حتی اگر من بخواهم...

نمی توانم چیزی بگویم که...

از تو رنگ و بویی نداشته باشد...

انگار تو بهترین سرایت کننده ای...

که در من سرایت کرده ای..‌.

 

دلگرم به تو ام...

در رویاهایم...

شعرم و حس واقعی ام...

هر چند در واقعیت...

تو را هیچ وقت به این اندازه درک نکردم...

اما تو نزدیکترین...

و واقعی ترین حس منی...