خاک من
·
1400/05/10 18:47
· خواندن 2 دقیقه
بعد از من...
درختی سبز خواهد شد...
در کنار جاده ای رو به فردا...
تا در انتظار قد علم کند...
و سال ها منتظر و چشم به راه خواهد ماند...
که خاک من...
از جنس انتظار است...
شاید هم بعد از من...
کوهی از دل خاک بیرون آمد...
کوهی از صبر و انتظار...
اینقدر که صبر کردم و ماندم...
سخت شدم چون کوه...
من همین حالا در خودم...
کوهی را حس می کنم که...
پشت آن گیر افتاده ام...
من تمام این راه را...
تا تو دویدم...
هر چند همیشه دیر رسیدم...
اما بارها تا تو آمدم...
تا همانجا که تو بودی...
اما شاید همیشه دیر رسیدم...
چون تو کم صبر بودی...
و من هرگز نفهمیدم که...
چرا آدمی باید همیشه در حال رفتن باشد...