یک آسمان کلمه
·
1400/11/13 22:14
· خواندن 2 دقیقه
گوری کنده ام در خودم...
برای کلماتی که...
هنوز زنده اند و نفس می کشند...
تا زنده به گور کنم...
هر امیدی را که سرآغاز...
یک رویای تازه است...
باید پایان داد به هجوم کلمات...
وقتی قرار است تنها بود...
یک آسمان کلمه...
در میان تاریکی هر شب نهفته...
اگر قرار باشد کسی...
با حرف های من آشنا شود...
باید پیش از آن...
آن حرف ها را بارها...
در خود زمزمه کند...
وگرنه مرا نخواهد فهمید...
چند نفر از ما آدم ها...
تا به حال در این دنیا...
مقابل آئینه ها ایستاده ایم...
تا به حرف های چشم خود...
گوش فرا دهیم...
اصلا چند نفر از ما...
جرات چشم در چشم شدن را...
با خود داشته ایم...