حتی تنها

a1irez1 · 22:09 1400/11/05

می توان خاموش ماند...

و دم از هیچ چیزی نزد...

حتی در بدترین شرایط...

انگار که هیچ وقت زنده نبودی...

مثل قاب عکس روی دیوار...

که فقط یک بیننده است...

یا رادیویی قدیمی...

که حالا روی طاقچه فقط شنونده است...

 

وقتی قرار است...

در هیچ دنیایی نباشی...

فقط می توانی نباشی...

آن هم در عین بودن...

وقتی قرار نیست لمس شوی...

وقتی قرار نیست مخاطب قرار بگیری...

وقتی با خودت تنهایی...

فقط می توانی نباشی...

 

شاید اگر پرنده بودم...

یا اگر بال هایم را...

برای او که...

از پرواز هیچ نمی دانست...

نمی شکستم...

حالا هر کجا می خواستم...

می رفتم...

حتی تنها...