واژه های از جنس آسمان

از این همه غریبگی

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/09/04 22:17 ·

کسی را نمی شناسم...

باور کن بین تمام آدم ها...

گم شده ام...

حتی خودم را به یاد نمی آورم...

گاهی در مواجه با خودم...

دقایقی به خودم خیره می شوم...

آئینه شرمگین می شود...

از این همه غریبگی...

 

بر روی زمین پرسه می زنم...

بال هایم را...

آدم ها با خود برده اند...

گاهی در میان دریایم...

غرقه اما مواج و آبی...

گاهی در میان بیابانم...

چون ریگ سوزان و پر تب و تاب...

گاهی در کوه ها هستم...

سنگی و سرد اما استوار...

گاهی در مرداب...

زلال اما راکد و سیاه...

 

کسی را نمی شناسم...

بال هایم را، آدم ها با خود برده اند...

و من ابری ترین آدم روی زمینم...

گاهی چنان می بارم که...

از من چیزی نمی ماند...

انگار من...

خاکستری ترین آدم روی زمینم...

که دیگر فراموش شده...

در حوالی آئینه

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/09/03 22:40 ·

بر پنجره اتاقم...

آئینه ای است به عمق من...

که متصل است به جاده ای بی انتها...

منظره اش تاریک است...

تنها نوری که در آن...

روشن مانده نور ماه است...

که تا ابد خواهد درخشید...

 

سراسر شب را...

مه خواهد گرفت...

تا از زمین خاطرات محو بجوشد...

در لا به لای درختان...

و تمام علف زار ها...

خاطراتی که پرده ای کشیده اند...

بر سطح دریاچه ها...

تا ماه تنها بماند...

 

هنوز شب است...

از وجود من...

کسی از لای پنجره...

سرک می کشد در میان شب...

در میان تاریکی ها هنوز...

صدایی مرا به خود می خواند...

بی شک من در عمق چشم هایم...

در حوالی آئینه ای جا مانده ام...

به رنگ آبی

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/09/01 22:04 ·

برف پاییزه...

بعد از این خواهد نشست...

بر چهره آئینه...

تا زمستان راهی نیست...

هرچند که واقعیت این را نمی گویید...

اما من به این باور رسیدم که...

خواهد گذشت، مثل باد...

با مشتی از برف...

که بر صورتت خواهد زد....

 

آری زیباست درد...

و رنگ های که رنگ باخته اند...

حتی سرد و تاریک خواهد شد...

و آن وقت خاطره ای دیگر...

خاطره خواهد شد...

اما در سپیدی برف...

با خاطره ریزان ترین رنگ ها...

در میان درختانی که هنوز جان دارند...

 

سختی ایستادن...

بر صفحه سپید تنهایی...

سیلی شیرینی است...

هیچ کس و هیچ چیز...

نخواهد توانست مرا باز دارد...

از مسیری که انتخاب کرده ام...

من دوست داشتن را...

با چشم هایم دیده ام...

در جهانی سرشار از حقیقت رنگ آبی...