واژه های از جنس آسمان

مثل دلتنگی

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/07/05 19:43 ·

نوازش باد بود...

و رقص علف های دشت...

چه حس زیبایی است...

وزش نسیم در ریه های زندگی...

مدام در ذره ذره وجودم...

حس آشنایی را...

عمیقاً نفس می کشم...

 

چند تکه ابر...

آسمان را مدام...

به چشم ها نزدیک می کنند...

می دانم در این مواقع...

تو به آسمان خیره شده ای...

تمام این حس ها...

از طرف تو می آید...

با هر نفسی که تازه می کنی...

 

آبی تر از آبی...

تازه تر از بهار...

ملایم تر از نسیم...

یاد توست که در این حوالی...

وزیدن گرفته و...

حس و بوی تو را...

با خود به هر سو می کشد...

مثل دلتنگی...

از جنس ماه

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/07/04 19:54 ·

از کدام آسمان می آیی...

که مهربانی را...

این گونه رام خود کرده ای...

لبخندت را از کدام...

ستاره به ارث برده ای...

که قند در دل آب می کند...

چشمانت را باید...

لا جرعه سر کشید...

تا چشم ها را نسوزاند...

 

تو از جنس خاک نیستی...

تو از جنس نوری...

از جنس ماه...

که آسمان را...

مجنون خود کرده...

تو که نباشی...

آسمان هم تاریک است...

مثل یک کابوس دنباله دار...

 

تو را خواب می بینم...

تو بهترین رویایی...

که از سرزمین عشق...

بر روی زمین کوچ کرده...

تا دلی از اعماق تاریکی...

جوانه بزند و...

شعر چشمانت را بسراید...

پاییز، پاییز

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/07/02 19:30 ·

پاییز، پاییز...

با رنگ جدید درختان...

در امتداد باد...

با رقص برگ ها...

آمد و ساکن شد بر روی زمین...

نه به یک باره...

و نه به تدریج...

انگار پاییز همیشه اینجا بود...

 

این فصل شبیه عمر آدم هاست...

در اوج جوانی زیبا می شود...

و در فاصله ای اندک پیر...

انگار پاییز قلب فصل هاست...

که رنگ می گیرد و...

رنگ می بازد در هجوم خاطرات...

بی شک پاییز احساس زیبای دارد...

 

آغاز فصل کوچ است...

آغاز دوست داشتن...

من چه خوشبختم که...

تو را دارم...

پاییز هم رنگ سرماست...

و آدمی که تنهاست رنگ خواهد باخت...

من اما دلگرم به تو هستم...