خالی
·
1400/05/09 19:24
· خواندن 2 دقیقه
تو را دوست دارم...
بیشتر از همه آن چیزهایی که...
تو دوستشان داری...
بیشتر از آن چه که فکر کنی دوستت دارم...
و این همان چیزی است که...
نگذاشته من...
جز چشم های تو چیزی را به یاد بیاورم...
چیزی تغییر نکرده...
من هنوز همان هستم که بودم...
همان که دلش برای صحبت با تو...
قنج می رفت...
و برای دیدنت حتی در رویاهایش...
خودش را گم می کرد...
من هنوز به تو...
و نبودنت عادت نکردم...
آسمان را در هم می فشارم...
همانطور که تو...
دلم را...
بغض آسمان می ترکد...
شب و نیمه شب می غرد...
اما من نمی توانم خالی شوم...
در من تو نشسته ای...
من چگونه می توانم از تو خالی شوم...