ابرهای خاکستری

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/08/08 21:28 · خواندن 2 دقیقه

سال ها زندگی کرده ایم...

در ابرهای خاکستری...

گاهی بارانی...

گاهی فقط تیره...

دل های ما شکل ابر شد...

خاکستری و تیره ای...

اما زمانی برای باریدن نبود....

هر چه بود گذر بود...

 

ما از چه سرزمین های که...

گذشتیم و نگذشت از ما...

گوشه ای از آن سرزمین...

در ما سبز شد و رنگ رویا گرفت...

و بعد دچار پاییز شد...

حالا اما سال هاست که...

سرزمینی سیاه و سپید است...

و سرد مثل زمستان...

 

چند سال دیگر باید بگذرد...

تا آن سرزمین ها دور شوند...

چقدر دیگر این سرزمین...

وسعت خواهد گرفت...

و دل چه قبرستان بزرگی خواهد شد...

برای آدم های که...

هم مرده اند...

و هم زنده اند...