اگر
·
1400/02/05 19:13
· خواندن 1 دقیقه
رنگ می بازد کسی...
و شعله های از آغاز...
در دل زبانه می کشد...
هر چند کوچک...
این بار اگر بسوزد...
خاکسترش را بر باد خواهم داد...
من نمی خواهم...
با جرقه های یک رویا...
دلم بلرزد...
اگر بلرزد همان بهتر که خاکستر شود...
دلم نمی خواهد بار دیگر...
حتی به درست...
دلگرم آتشی شوم...
چون که سوختن...
تاوان سنگینی است برای نبودن...
اگر روزی در مسیر...
با آشنایی روبرو شوم...
چگونه باید در لحظه ای...
تمام مسیر نبودن را...
در میان بودن دیگری طی کنم...
باید بگذرم...
از خودم و تمام آدم های که...
ممکن است برایم آشنا باشند...
من یک بار...
به اندازه تمام عمرم...
زندگی نکردم...
و پیر شدم...
بعد از این بی انصافی است...
اگر...
تجربه پیر شدن کسی دیگر باشم...