واژه های از جنس آسمان

خط این فاصله ها

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/02/12 09:59 ·

حالا که هوا...
ابری و بارانی شده...
ماه پشت ابر چه می کند...
چطور می توان به رویای ماه...
قدم گذاشت...
و به تماشای دلتنگی هایش نشست...
تنهایی ماه...
واقعیت ندارد...
آن هم در میان این همه ستاره...
تنهایی و دلتنگی فقط...
برای دل آدم هاست...

آسمان که باشی...
دلتنگ خواهی شد...
و در تنهایی خود...
باریدن خواهی گرفت...
بی آن که بدانی کجایی...
و دلتنگی...
جزء جدایی ناپذیر همه فصل هاست...
آسمان بی ماه...
همین خاکستری بی پایانست...
که دلتنگ مانده...

حالا که هوای بارانی شده...
و فصل قدم زدن های بی چطر است...
چرا عبور و مرور در خیابان ها...
ممنوع شده...
اصلا در خط این فاصله ها...
که بریده بریده در جاده ها پیش رفته...
چطور می توان...
پیوسته به رسیدن فکر کرد...
حال خوب بهار این نیست...
و همچنین حال خوب ما آدم ها...

کجا می آیید ای ابرها

a1irez1 a1irez1 a1irez1 · 1400/02/11 19:12 ·

کجا می آیید ای ابرها...
اگر قرار نیست بر رنج رویاها ببارید...
اگر باران نبارد...
عمر خاطرات کم می شود...
و آدم ها...
بی آن که رویاهای جوانی را...
دوره کنند از پیری خواهند گذشت...
و دیگر هیچ چایی...
در میان تلخند ها...
در هیچ عصر پاییزی سرد نخواهد شد...

آسمان خاکستری...
برای هیچ رویایی...
مجال پرواز بلند نیست...
بال رویاها در میان ابرها...
خیس خواهد شد...
با بال های خیس...
چه کسی می تواند به فردا فکر کند...
وقتی تمام نیرویش را...
در میان قطراتی جا گذاشته...
که قرار نیست در این سرزمین ببارد...

بی باران...
نمی توان به رود پیوست...
برای رسیدن به دریا...
و غرق شدن در رویا...
بی باران از آدم ها...
فقط بیابان خواهد ماند...
که سرانجامش...
شوریدگی و سرگردانی است...
اگر قرار نیست ببارید...
کجا می آیید ای ابرها...